گران لگام آن که روز جنگ لگام را بکشد تا اسب بر جای ماند، پا فشار پایدار، تنبل آنکه در روز جنگ و جز آن لگام اسب را سخت کشد تا اسب بر جای ماند سبک عنان، ثابت پایدار مقاوم، کاهل تنبل
گران لگام آن که روز جنگ لگام را بکشد تا اسب بر جای ماند، پا فشار پایدار، تنبل آنکه در روز جنگ و جز آن لگام اسب را سخت کشد تا اسب بر جای ماند سبک عنان، ثابت پایدار مقاوم، کاهل تنبل
سخت جان، بسیار پیر و سال خورده، شخص بینوا و بیمار و از جان سیر شده، خسیس، لجوج، کسی که همنشینی و سخن گفتنش بر دیگران ناگوار باشد، برای مثال حریف گران جان ناسازگار / چو خواهد شدن دست پیشش مدار (سعدی - ۹۹ حاشیه)
سخت جان، بسیار پیر و سال خورده، شخص بینوا و بیمار و از جان سیر شده، خسیس، لجوج، کسی که همنشینی و سخن گفتنش بر دیگران ناگوار باشد، برای مِثال حریف گران جان ناسازگار / چو خواهد شدن دست پیشش مدار (سعدی - ۹۹ حاشیه)
الکن. کسی که زبانش در سخن گفتن سنگین است و بسختی سخن ادا کند. طبّاقاء. (مهذب الاسماء). رجوع به طباقاء شود. که زبانش سنگین است در سخن گفتن. فدم. (دستور اللغه). قتول. (مهذب الاسماء)
الکن. کسی که زبانش در سخن گفتن سنگین است و بسختی سخن ادا کند. طَبّاقاء. (مهذب الاسماء). رجوع به طباقاء شود. که زبانش سنگین است در سخن گفتن. فدم. (دستور اللغه). قتول. (مهذب الاسماء)