- گران عنان
- گران لگام آن که روز جنگ لگام را بکشد تا اسب بر جای ماند، پا فشار پایدار، تنبل آنکه در روز جنگ و جز آن لگام اسب را سخت کشد تا اسب بر جای ماند سبک عنان، ثابت پایدار مقاوم، کاهل تنبل
معنی گران عنان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مرکبی که عنانش آزاد باشد
کسی که زبانش در سخن گفتن سنگین است الکن
Worriedly
preocupadamente
con preocupación
z niepokojem
с тревогой
стривожено
bezorgd
besorgt
d'un air inquiet
con preoccupazione
चिंतित होकर
উদ্বিগ্নভাবে
dengan cemas
endişeli bir şekilde
kwa wasiwasi
อย่างกังวล
بشكلٍ قلقٍ
پریشانی سے
سخت جان، بسیار پیر و سال خورده، شخص بینوا و بیمار و از جان سیر شده، خسیس، لجوج، کسی که همنشینی و سخن گفتنش بر دیگران ناگوار باشد، برای مثال حریف گران جان ناسازگار / چو خواهد شدن دست پیشش مدار (سعدی - ۹۹ حاشیه)
تند سریع، پرشور پرشوق: دل براه طلبت گرم عنان میبایست دیده شوقم از این به نگران میبایست. (از عالم آرا)
سخت جان، بسیار مقاومت کننده در برابر چیزی، پوست کلفت، دیر پذیر
سخت جان، پست، دون